عشق من خداست

  • خانه 

دل شکستگی

14 آذر 1402 توسط مرضیه سادات

تصویر فنجان شکسته  مرا به یاد عذرخواهی بی فایده ای می اندازد که بارها قلب کسی را شکسته ای ! و در کمال وقاحت فکر می کند که معذرت خواستن چیزی را عوض میکند . این تصویر برای من حکایت انسانی است که با تمام مشکلاتی که دارد لبخند می زند و وانمود می کند که همه چیز خوب است .

آن تصویر مرا یاد انسان بی پناهی می اندازد که کم آورده و نیاز به حمایت داشته است ‌. اما با تمام اینها مثل کوه در برابر مشکلات ایستاده است .

فنجان شکسته مرا یاد کسی می اندازد که به هر قیمتی می خواهد ادامه بدهد . و بدتر خود را آزارمی دهد  . احساس میکنم دل من هم مثل این فنجان شکسته آسیب دیده است و  شاید با گذر زمان بتوانم فراموشش کنم !

شاعر می گوید : دل شکستن هنر نیست ! مهم این است که بتوانی دلی را به دست آوری !

 نظر دهید »

گرامیداشت حقوق بشر اسلامی

14 مرداد 1402 توسط مرضیه سادات

آزادی و کرامت انسانی مثل امانت الهی است که به عنوان یک اصل باید مورد توجه همه مردم و دولت‌ها قرار بگیرد. حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی یکی از مهم‌ترین چیزها در گفت و گوی جهان به ویژه در میان کشورهای اسلامی حساب می‌شود. با توجه به شرایطی که در بخش بین‌المللی است .حقوق بشر وسیله ای در دست استکبار جهانی است . همچنین به خاطر حمایت و دفاع از تصویر واقعی اسلام ضروری هست تا مسلمانان، حقوق بشر موجود در آموزه‌های انسان‌ساز اسلام را به درستی به جامعه جهانی معرفی کنند.
سازمان همکاری اسلامی درسال ۱۳۶۹ شمسی، اعلامیه اسلامی حقوق بشر را در سطح دولت‌های اسلامی به تصویب رساند. این سازمان در سال ۱۳۸۷ شمسی به پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران سالروز تصویب اعلامیه اسلامی حقوق بشر مصادف با ۱۴ مرداد، پنجم اوت را به عنوان «روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی» تصویب کرد و کشورهای اسلامی این روز را در تقویم ملی مناسبت های خود تنظیم کردند تا به این وسیله هر ساله توجه لازم نسبت به نوآوری کشورهای اسلامی در تدوین سندی در زمینه حقوق بشر و راهکارهای بالا بردن آن و اجرا کردن این مفاهیم فراهم کنند . به این ترتیب دولت های عضو سازمان همکاری های اسلامی برای پاسداری از دین، جان و نسل بشر در مقابل ظلم و با تاکید بر آزادی اعلامیه ۲۵ ماده ای را به تصویب رساندند. بنابراین یکی از نقاط مورد اختلاف ۲ اندیشه غربی و اسلامی در موضوع حقوق بشر توجه به آزادی است. در تفکر غربی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز بر آن اشاره دارد، توجه به آزادی و حقوق انسانی متناسب با اندیشه دینی صورت گرفته است و آزادی انسان را به صورت رها دیده است. در صورتی که در حقوق جهانی اسلام برخورداری از آزادی مشروط به عدم اخلال در انجام تکالیف فردی و اجتماعی است. نکته قابل تامل اینکه برخی از حقوق انسانی که مربوط به حیات بشری است در اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد توجه قرار نگرفته اما در اعلامیه اسلامی مورد توجه و تصریح قرار گرفته است. بنابراین این روز را باید نماد مقاومت کشورهای اسلامی در برابر زیاده خواهی غرب دانست. در واقع شرایط حاکم بر عرصه بین‌المللی و ضروری بودن تقویت همکاری و هماهنگی فعال در میان کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی به منظور دست‌یابی به ابزار و راهکارهای نشر، ارتقاء و حفظ آن و ارزش‌های اسلامی در حوزه حقوق بشر و همچنین به منظور حمایت و دفاع از تصویر واقعی اسلام و تشویق گفت وگو و تعامل میان مذاهب ایجاد می کند که این روز در تقویم کشورهای اسلامی آورده شود تا در آن روز فرصتی برای امت اسلامی فراهم شود که مسلمانان در آن بتوانند حقوق بشر در اسلام را به جامعه جهانی معرفی کنند 

 نظر دهید »

شیخ فضل‌الله نوری

11 مرداد 1402 توسط مرضیه سادات

فراز دار شد با ناصبوری
گزید از مردم نااهل دوری
شد آوایی بلند از حنجر دار
شهید عشق، فضل الله نوری

 2 نظر

ورود اسیران کربلا به کوفه

07 مرداد 1402 توسط مرضیه سادات

۱۲ محرم چه روزی است ! روزی که اسیران کربلا به شهر کوفه رسیدند ! شهر هزار رنگ ! شهری که مردمانش رنگ عوض می کنند ! شهری که مردمانش وفا ندارند !  آن هم با چه وضعی آوردند ! زنان را بر شتران بدون زیر اندازی سوار کردند . آنها با لباس های کهنه و فرسوده بودند ! در میان دشمن حرکت می کردند ! تاریخ می گوید که وقتی اسیران کربلا به شهر کوفه نزدیک شدند . ابن زیاد دستور داد که سرهای شهدای کربلا را بر سر نیزه کنند . تا جلوی اسرا حرکت کنند و در شهر بگردانند تا مردم سلطنت یزید را ببینند !

 عمر بن سعد هم همراه اسیران آمد . مردم کوفه تا از ورود آنها باخبر شدند برای دیدن آنها آمدند و شادی کردند . ام کلثوم گفت : شما از خدا شرم نمی کنید که ما را در این وضع می بینید ؟ در میان آنها زنی گفت : شما کدام اسیران هستید ؟ گفتند : ما از خاندان محمدیم ! زن کوفی وقتی این حرف را شنید . از خانه خارج شد . مردم کوفه هم به آنها نان و خوراک دادند اما ام کلثوم قبول نکرد و گفت : ما از شما صدقه ای نمی خواهیم ! حضرت زینب هم چون مردم کوفه به عهد خود وفا نکردند و پدرشان حضرت علی و فرستاده ایشان در این شهر کشته شده بودند خوراک و لباسهایی که مردم می دادند قبول نکردند .  مردم کوفه برای خاندان پیامبر  گریه می کردند اما امام سجاد گفت : آیا شما برای ما گریه می کنید ؟ چه کسی ما را کشته است ؟

اما زمانی که به کاخ ابن زیاد رسیدند بدترین زمان بود .  حضرت زینب  بغض کردند و یاد زمانی افتادند که در این کاخ همراه پدرشان بودند و فرزندشان در کوچه های کوفه بازی می کردند ! برای ایشان واقعا سخت بود اما تحمل کردند .  ابن زیاد می خواست امام سجاد را بکشد ، اما حضرت زینب با سخنان کوبنده با ابن زیاد صحبت کرد و اجازه نداد که ایشان را بکشند ! 

خطبه حضرت زینب و امام سجاد (ع) در کوفه مشهور است ! سخنرانی ایشان برای این مردم ریاکار باعث شد تا بیشتر واقعه کربلا را درک کنند ‌. آن دو بزرگوار مردم کوفه را بخاطر این واقعه سرزنش کردند ! هر چند که به گفته امام سجاد بعد از این ، مردم کوفه دچار عذاب می شوند و روی آرامش را نمی بینند !

نزدیک دروازه رسیدم تا دلم سوخت

خیلی میان این شلوغیها دلم سوخت

اوباشهای کوفه دورم را گرفتند

در بینشان بودم تک و تنها دلم سوخت

وقتی کنیز سابقم نان دست من داد

چیزی نگفتم به کسی اما دلم سوخت

اینها که میخندند من را میشناسند

از چشم های آشنا آقا دلم سوخت

هرجا سرت را روی نی دیدم دلم ریخت

هرجا سرت را زیر پا دیدم دلم سوخت

پیرزنی که با عصا بر پهلویم زد

هی ناسزا میگفت بر زهرا دلم سوخت

دارند عبایت را حراجی میفروشند

پس بیشتر از هرکجا اینجا دلم سوخت

زندانی کوفه شدم چشم تو روشن

دیدی همین که جای خوابم را دلم سوخت 

 نظر دهید »

دلتنگ حرم امام رضا

04 خرداد 1402 توسط مرضیه سادات

یادم نمی آید دقیقا از کی عاشق حرم امام رضا (ع) شدم . شاید از همان بچگی ! زمانی که در شهر مقدس مشهد بدنیا آمدم . و به گفته مادرم برای اولین بار در 6 ماهگی من را با خود به حرم امام رضا( ع) برد . از آن موقع شاید دوست داشتن حرم بود که در دل من جای گرفت . 

تا آنجایی که در خاطرم هست ما زمانی که در شهر شیراز زندگی می کردیم . بیشتر اوقات سالی یک بار یا دیرتر حداقل به همراه خانواده به مشهد برای زیارت حرم امام رضا می رفتیم .

با اینکه کودک بودم اما یادم هست که چقدر سفر لذت بخش و معنوی بود ‌.

آخرین باری که به شهر مشهد رفتم در تابستان بود . آن موقع من 13 ساله بودم . آن روز به همراه خاله ام به حرم رفتیم . بعد از خواندن نماز جماعت ظهر ، به قسمت حرم مطهر امام رضا رفتیم . اسم آن قسمتش یادم نیست چی بهش می گفتند 😅 

به آنها رفتیم تا زیارت بکنیم . اما آن قدر جمعیت قسمت زنان شلوغ بود که جای سوزن انداختن هم نبود . بار اول سعی کردیم از بین جمعیت رد بشویم اما من با آن جثه کوچک نزدیک بود زیر دست و پا خفه بشوم که خاله ام بدادم رسید و مرا از جمعیت بیرون کشید .

من همان طور که نفس نفس می زدم خاله ام به من آب داد و خوردم تا حالم بهتر شد . خاله ام گفت : اینطوری نمی شود ! نزدیک بود خفه بشیم ! میتونیم از همینجا تصور کنیم که مثلا دست به ضریح امام رضا زدیم و حاجت خودمون را بخواهیم . منم قبول کردم و با چشمانی پر از اشک در حالی که ضریح امام رضا (ع) درست روبرویم بود دعا کردم . بعد از آن دیگر به خانه یکی از اقوام رفتیم . 

 

چند سال از آن زمان گذشته ! و هنوز که هنوز امام رضا (ع) ما را نطلبیده ! ای کاش امام رضا دوباره ما رو بطلبه که بتونیم بریم ! هر موقع یاد حرم امام رضا می افتم دلم خیلی می گیره که حتما لایق زیارت هم نیستم ! 

میگم ای کاش پرنده بودم حداقل پرواز می کردم ! و به حرمت می آمدم . واقعا خوش بحال کبوترهای حرم امام رضا ع که همیشه آنجا هستند 🥺🥺🥺🥺

 

کاش فقط یک بار دیگر منم بتونم زائر حرمت باشم امام رضا ! 😭 💔 

منو بطلب آقا جان ! خیلی دلم گرفته ! 🥺 💔

 


 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

عشق من خداست

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آرزوی پرواز

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس